آبروی هنر عطر…
هنر، نمايشی متكامل از عميق ترين مفاهيم در جهت بيشترين اثرگذاری بر عواطف، احساسات و هوش بشری است. هنر، آن نيرويی است كه ذاتا انسان را به سمت خلق زيبايی ها سوق می دهد و می خواند. و در نهايت هنر، ميعادگاهی است كه انسان با رسيدن به آن در می يابد، تمام تنش های موجود در جهان حاصل جهل آدمی است و اين زيبايی است كه حكمران عالم است…
“ام” اثری فاخر از بالاترين سطح درك و فهم بشر از هنر است. “ام” همچون غزلی از ديوان حضرت حافظ، نمايشنامه ای از جناب شكسپير يا قطعه موسيقی از نابغه بی بديل تاريخ، موتزارت، جاودانه ای بی همتاست كه در ميان هياهوی برندهای متنوعی كه تاريخچه های ساختگی اشان به روايحی بی هويت دامن زده، آبرودار عطر در مقام يك هنر شده است. “ام” يك شيپغ چرمی و چند وجهی بوده كه آغازگر سفری از جنس ترنج و ليمو است كه به مفهومی اصيل از رز، چرم، صمغ و ادويه ها می رسد. همچنين “ام” سفری به گذشته دور است؛ صدای قدم های پدرسالاری به گوش می رسد كه از سفر برگشته است. خدم و حشم مفصلی وی را همراهی می كنند در حاليكه صندوقچه های چوبی-چرمی را به همراه دارند. هوا ابری است و رطوبت، فضا را اندكی نمناك كرده است. پدر سالار صندوقی را می گشايد و اتاق از عطر نوستالژی پر می شود…
با رايحه ای پيچيده و تو در تو روبرو هستيم. عطری به شدت اسپايسی، صمغی، چرمی، فلورال، خزه ای و مشكی! “ام” يك فرمانروا ندارد بلكه زندگی مسالمت آميز بزرگان در كنار يكديگر است. پس از گذر از تندی مركباتی دقايق اوليه كه نشات گرفته از ترنج و ليمو است به كهربای لادن ميرسيم كه خود همبستر آكورد خزه ای و چوبی بوده است. هنوز از استشمام اين حال سير نشده ايم كه به چرم می رسيم؛ چرمی جان سخت كه هم آغاز و است هم پايان، هم روح است و هم جان… عطر به سمت شدت گرفتن فضای صمغی حركت می كند و دارچين و ميخك نيز از ديگر روايحی هستند در عطر به مشام می رسند. علی رغم ميل عطر به فضای مُشكی، “ام” خيال آسوده شدن ندارد و همين كاراكتر پدرسالار آن، اوج زيبايی را رقم زده است.