بی گمان هرکه در وادی عشق قدم گذاشته باشد خوب می داند که عشق چنانکه ما را تاج بر سر می نهد، به صلیب نیز می کشد و چنانکه ما را می رویاند، شاخ و برگ ما را هرس می کند.
یا اگر بخواهیم آن را به یک خط تشبیه کنیم، به خطی شکننده می ماند که گاه به مرزی غیر قابل تسخیر بدل می شود و گاه به مسیر هموار و خیال انگیز وصال.
جفت “فوزیون سکغی” ارائه ای است از “عشق” ، این یگانه کانون “شور و احساس و فرزانگی” و بررسی سایه روشن های این “پیوند مقدس” .
برای انعکاس کامل این مفهوم، خانم “مجدا بکالی” به سراغ پرفيومر “برتراند دوشافو” رفت و وى در دو نسخه “ابسکیوغ” و “کلیغ” به تصویرگری آن ها پرداخت.
آغاز راه “ابسكيوغ” می بایست مثل دیدار اول شیرین و پرشور باشد؛ پرتقالی شیرین به اضافه ردی از شکوفه هاى آن آغاز را عهده دارند. در یک چشم به هم زدن رایحه وارد فضای مستحکم تری می شود. این فضای جدید متاثر از دو آکورد بویایی مشروبی و ادویه ای است. فضای مشروبى زودتر عرض اندام می کند تا حس و حالی مست کننده به رایحه تزریق کند. سپس از دل این شیرینی مشروبی، میخک جوانه می زند كه اینجا تلخ است و کمی خاکی. باید قبول کرد که عشق هرچند دلپذیر و شیرین، اما تلخی های خودش را هم دارد. طراح حساب ویژه ای روی میخک باز کرده؛ نتی شورانگیز، کهنه و گرم. به علاوه او میخک صدپر را نیز در دل این رایحه جای داده است كه به نظر مى رسد قصد ايشان ایجاد فضایی شرقی و بردن ذهن مخاطب به سمت داستان های عاشقانه فرهنگ مشرق زمین بوده است. رایحه به قلب خود که می رسد شیرین تر هم می شود. شیرینی گورماند کارامل که در کنار رام و میخک فضای قدرتمندی را می سازند. بر خلاف تصور این شیرینی آزاردهنده نیست و تلخی حضور میخک اعتدال خوبی به رایحه می بخشد. در نهایت نت پایانی عطر به فضایی نرم و شیرین می رسد که متاثر از روايح بالزامیکی و گورماندی است که حالا بیشتر وانیلی احساس می شود.
“فوزیون سکغی ابسکیوغ” رایحه ای ادویه ای، گورماند و مشروبی است که می توان انتظار عملکرد خوبی از او در فصول پاییز و زمستان داشت.