هارمونی روایح و موسیقی های معطر!

هنگاميكه صحبت از روايح به ميان مى آيد از كلمات و اصطلاحاتى بهره مى بريم كه در هنر موسيقى نیز کاربرد دارند. يك هارمونى در روايح وجود دارد كه براى توصيف آن از كلماتى همچون “نت” و “آكورد” استفاده مى شود. سوال اینجاست كه اين زبان توصيف روايح از کجا سرچشمه مى گيرد و آيا به واقع نقاط مشتركى بين عطرها و موسیقی وجود دارد!؟

متاسفانه كلمات اختصاصى زيادى برای توصيف روايح نداريم. به عنوان مثال اين را امتحان كنيد: شما می دانيد ليمو چه رايحه  اى دارد با اين حال ١٠ صفت مختلف براى توصيف آن به كار بريد. اگر تجربه نويسندگى در زمينه روايح نداشته باشيد احتمالا برشمردن ١٠ صفت كار آسانى نباشد.

ساده ترين روش اين است كه هر تركيب بوى خاص خودش را دارد. همچنین برای آسان شدن این مطلب بھترین توصیف مى تواند این باشد كه لیمو بوی خاص خودش را دارد ولی چه کسی مى داند كه بوی لیمو دقیقا چه توصیفی دارد؟ گریپ فروت ھم تقریباً بوی لیمو می دھد و این شامپو بدن ھم دقیقاً بوی لیمو می دھد و این شامپو ھم بویی شبيه دستگیره استیل در می دھد.

در ھمین ھنگام حواس دیگر می توانند خیلی به ما کمک کنند. ما مى توانيم از کلماتی كه برای توصیف رنگ ھا و طعم ھاست استفاده کنیم یا حتی از حس لامسه کمک بگیریم. مسلماً یک نفر می تواند

ليمو را این گونه توصیف کند كه بوی خنک، ملایم، شفاف، زرد رنگ، فرح بخش، آبدار و خوشمزه است.

چنین احساسات متقارنی در بعضی از زمينه ها عادی است و این گونه تعابیر از آن دسته نیست كه بشود برای خیلی چیزھا از آن استفاده کرد و ھر کس می تواند تعابیر خاص خودش را در این مورد داشته باشد و ھیچ درست و غلطی در این بین مطرح نیست.

تقریباً كلمه هايى كه به تنھایی مخصوص توصیف عطرھا باشد تا به حال ساخته نشده است. معمولاً درتوصیف این موارد جملاتی مانند “بوی خوبی دارد” یا “خوشبو نیست” به ذھن مى رسد اما ھمان طور كه می دانید با توجه به تأثیرات اجتماعی- فرھنگی و سليقه و تجربه بویایی ھر شخص باید با احتیاط و تفسیر از اینگونه جملات استفاده کنیم.

به منظور توصیف بھتر نزدیکی و پیوستگی نت ها و آكوردها به یکدیگر، عده ای این جسارت را به خود دادند که تقسیم بندی منطقی را برای مواد معطر تعریف کنند. می توان گفت که این عمل از زمان ھای خیلی دور بارھا صورت گرفته است. اما حتی عطرسازان و كارشناسان نيز برای توصیف رایحه ای که تولید می کنند هميشه لغت مناسبی را پیدا نمی کنند. یک شرکت بزرگ عطر سازی روش بامزه اى برای توصیف روايح تولیدی خود ابداع کرده است آنھا برای بهتر درک کردن یکدیگر و رفع ابھامات ممکن است یکی از محصولات خود را كه رايحه اى سبز و گياهى دارد، اینگونه نامگذاری کنند که این رایحه بویی شبیه پای فیل دارد!

 میل به طبقه بندی کردن ھر چیز یک امر ذاتی در انسان ھاست: تمايل به طبقه بندى مواد معطر به گروه هاى قابل فهم و قابل توصيف براى تبيين وابستگى و ارتباط اجزا نيز، از اين قاعده مستثنى نيست و بارها و بارها بشر به آن دست زده است. با اين حال، معمولا هر چيزى به غير از اطلاعات علم گياه شناسى براى اين طبقه بندى به ذهن متبادر نمى شود.  برای مثال: این یک اسنشيال اويل است كه از میوه ھای خانواده مرکبات تھیه شده است، این یکی از ریشه گیاه و آن یکی ازشاخه ھا و دیگری از تیره نعنا و این ھم تھیه شده از صمغ صنوبر است.

آقاى “George Wilson Septimus Piesse”، شيميدان و پرفيومر اهل انگلستان، همه چيز را از زاويه اى متفاوت تحليل كرد.
در سال ١٨۵٧ او کتاب مشھور خود را تحت عنوان “هنر عطرسازى: Art of Perfumery” نوشت، جایی که او تمام يافته هاى بویایی خود  را ثبت کرد تا پایه ای برای طبقه بندی جدید سیستماتیک و طرح کلی از مواد معطر شود.
ایده اصلی “Piesse” این بود که دنیای پر رمز و راز بویایی بسیار شبیه به قوانین هارمونی موسیقی است. او تركيباتى را كه براى او شناخته شده بودند، در مقياس دياتونيك (ترآوايى/ وابسطه به موسيقى) مرتب كرد به نحوى كه آن ها همچون تناسب نت ها به يكديگر مرتبط مى شدند. ايشان براى درك بهتر موضوع از اصطلاح “نت:note” به عنوان يك توصيف گر معنا دار استفاده كردند به اين مفهوم كه هر “نت” يك جزء و بلوك معنا دار و قابل وصف از يك رايحه است. همچنين از اصطلاح “كورد:chord” به عنوان هارمونى و هماهنگى چند “نت” بهره برد.
بياييد نگاه دقيق ترى به دامنه “Piesse” بيندازيم و سعى كنيم دريابيم آيا اين قواعد شناخته شده در دنياى روايح به واقع وجود دارند. نت هاى مقياس دياتونيك با توجه به افزايش تن صدا دور مى شود. منطقى بود كه اين نگرش و دسته بندى بتواند مواد معطر را قلب خود جاى دهد.
بى شك، موسيقى و عطرها دقيقا همچون هر دو حوزه خلاق ديگر، در روش ها و ساختارها شباهت زيادى به يكديگر دارند…

نويسنده: Matvey Yudov

ترجمه: آترين استار


آخرین دیدگاه کاربران

ثبت ، نظرات کاربران