حیاط خشک و خالیست؛ بجز یک سایهی درخت. خود درخت اما مدتهاست که آنجا نیست. درختی که خود کاشتیم و در بچگی با شور در زیر آن دویدیم. حال تنها سایهای از آن باقیست؛ مانده تا بگوید از زندگیهای فراموش شده.
مردمان همچون برگهای درختان جنگل میریزند. باد آنها را به آسمان میبرد و به پرواز در میآورد؛ همچون پرندگان مهاجر. گرد مردمان بر ستارگان مینشینند و شبها میدرخشند. آسمان تاریک و سیاه است. به تو مینگرم. من تنها ماندهام تا از تو بگویم که عطر حضورت در خاطرات کودکیم آن را زنده میدارد. رایحهای که به راستی خوشتر از آن نمیشناسم.
عطر Perseide در بزرگداشت یاد و خاطر مادربزرگ خالق برند خلق شده. عطری گلی بر بستری از چوب و مشک.