اٌپرای توراندخت پوچينی” به روايت “اپيك” زنانه…
در يك هوای راز آلود عرفانی در حاليكه باد صحرا، حجاب وی را رقص شكوفه می زند، او در جستجوی آواز حزن انگيزی است كه گويی در فضاست اما مدت هاست كه به بی كران پيوسته است. در اين هياهو، ورای حقيقت و جاودانگی، افسانه ای متولد می شود…
افسانه “اپيك” همچون برادرش، الهام گرفته از راه ابريشم و اقتباسی از “اٌپرای توراندخت پوچينی” است، با اين تفاوت كه اين بار دوربين ” Christopher Chong” و عطاران اين خانه، توراندخت را نشانه رفته و جنگ و نزاع را در روحيه او تعبير می كند.
به فراخور ايده پردازی “Amouage” برای اين افسانه، شروع “Epic”، شروعی اسپايسی از جنس زيره سياه است. فضای ادويه ای و تلخ ناشی از زيره سياه به همراه دارچين به اتمسفری متزلزل می ماند كه گويی می خواهد ما را به نزاع توراندخت ببرد. در نت ميانی بيش از همه رز اسپايسی شده به مشام می رسد كه می تواند اقتباسی از شخصيت “توراندخت” باشد كه غرق در نزاع، غريزه، عشق و حزن است. در ادامه طبق سنت “امواج” به عود، دود، بخور، كندر و چوب های معطر می رسيم. اين سبك نت بندی ما را به نزاعی می برد كه كانون آن، شخصيت “توراندخت” است.
پی نوشت: حكايت “توراندخت” بخشی از ادبيات ايران است كه ريشه در كتاب هفت پيكر نظامی گنجوی دارد و نمونهای از تاثیرگرفتن ادبیات غرب از ادبیات کشور ماست.