هیچ…
“نیچه” معتقد بود که زندگی به خودی خود فاقد معنی است و این انسان است که از طریق زبان و افکارش به عالم هستی شکل می دهد. در واقع برخلاف باور عموم که نیچه را فردی پوچ گرا و انسان گریز می دانند او معتقد بود هنر نجات بخش انسان در فهم مفاهیم ناب زندگی است. “غین” کنایه ای است به آنان که زندگی را پوچ می شمارند حال آنکه در زیر این پوسته ظاهری، دریایی عمیق برای کشف و شهود انتظار می کشد.
نیش برند “ایتا لیبغ دوغانژ” در یکی از نخستین محصولات خود، با طراحی “غین” دست به کار جسورانه ای زد تا علاوه بر خلق رایحه ای متفاوت، به بیان روایتی ناب از زبان روایح بپردازد.
موضوع داستان حول محور شخصیت “دوریان گری” می گردد که در اوج زیبایی و شکوه جوانی قرار دارد. نت ابتدایی با بهره گرفتن از فضایی ادویه ای که فلفل سیاه، زیره و میخک سرمنشا آن هستند، به همراه فضای آلدهیدی، این حس و حال را به خوبی تداعی می کند. در همان سال های جوانی، وقتی دوست نقاش او پرتره بی نقصی از او ترسیم می کند شرایط برای دوریان دگرگون می شود و سودای کمال گرایی در سر او زبانه می کشد. این زیبایی موهومی را “بخور” در ادامه به تصویر می کشد. از این نقطه به بعد فضای رایحه، به میدان تضادها و رویارویی پلیدی های باطن و زیبایی های ظاهر بدل می شود. جایی که آرزوی جوان برآورده شده و با گذشت زمان نشانه های پیری و گناه نه در چهره او که بر قاب نقاشی نمودار می شود. “چرم” و “زعفران” به عنوان دو نت تلخ و شیرین به خوبی نمایی کلی از این پارادوکس به نمایش می گذارند. هرچه به نت های پایانی نزدیک می شویم فضای رایحه سنگین تر و تاریک تر می شود. درست همانند تابلو که جز سیاهی و تاریکی چیزی در آن هویدا نیست و دوریان متوجه می شود دیگر قدرت مقابله با این همه پلیدی را ندارد؛ پس خشمگین و غضبناک خنجر خود را در قلب مرد درون تصویر فرو می کند و به زندگی پوچ خود پایان می دهد. پچولی سرکش و نت های بالزامیک ارائه دهنده آخرین قطعات این داستان هستند.
بنابراین “غین” رایحه ای قدرتمند با حضور نت های چرمی، ادویه ای، بخوری و بالزامیک است که برای طرفداران عطرهای گرم و تلخ گزینه ای چالش برانگیز محسوب می شود.