“من خواب دیدم…”
خواب دنیای آشفته ای که پر بود از اختلافات. رویایی تلخ که نفرت و پریشانی بر تمام لحظه هایش سایه افکنده بود. خواب طبیعتِ غمگین که از بی رحمی انسان ها گلایه می کرد. خواب دیوار بلند محدودیت ها و ظلم ها که مانع شکوفایی استعدادها و و مانع بروز احساسات میشد. ”
اما این همه داستان نبود.
خواب پریشان خانم مجدا بکالی در نسخه “ابسکیوغ” این بار در ” J‘ai Fait Un Reve Clair” به رویایی عمیق تر، در عین حال شیرین تر و مسحورکننده تر می رسد:
“من در آن رویا دیدم که هارمونی سازش با طبیعت در انسان شکل گرفته؛ دیگر دیواری جلودار پرواز و شکوفایی نیست. هنر را دیدم که رنگ می زند بر این پالت بی روح و خاکستری و می شود زبان مشترک آدمیان برای ظهور دنیایی رنگی.”
رویایی که ابرهای تیره و مبهم “ابسکیوغ” را در هم می شکند و می آید تا به روایت “کلیغ” جان ببخشد . تلخی برآمده از زیره سبز در کنار شیرینی لطیفی که بیشتر حس و حالی از جنس شکوفه پرتقال دارد نوید پایان پریشانی ها و آغاز زیبایی هاست .
در ادامه فضای گل بو و در مرکز آن یاس، شیرینی دل نشینی به عطر تزریق میکند و البته تلخی کم جانی که برگرفته از برگ های سبز درخت نارنج و انگور است به مشام می رسد. هرچه که پیش می رویم فضای فلورال بیشتر حس می شود و عطر از فضای ادویه ای آغاز دور می شود.
چیزی که در نت پایانی با آن روبه رو می شویم حجم زیادی از مشک به همراه ردی چوبی اما ضعیف و کم رمق است در حالی که وجه گلی عطر پابرجاست.
“ژ فیان غو کلیغ” عطری ساده و دوست داشتنی با حضور نت های ادویه ای و گل بو است که در کل فضای شاداب و لطیفی دارد و با وجود جنسیت مشترکی که دارد می تواند نظر طیف وسیعی از خانم ها را جلب کند.