گنجينه ناشناخته…
“بلك”، گنجينه ای است كه خود “پيورديستنس” نيز از افشای آن خودداری می كند چرا كه برداشت از آن را به ذهن علاقمندان اين هنر گذاشته و از هرم بويايی آن حرفی به ميان نمی آورد؛ هرچه باشد كشف يك گنجينه نيازمند صرف وقت و دقت بسيار است!
قدرت به خودی خود ميل به فساد دارد و قدرت مطلق، خود معنای فساد است. “بلك” كه كاراكتر خاص خودش را دارد، اين اصل را به خوبی می داند و درك كرده است. نه خواستار قدرت مطلق است و نه ضعيف كه از ارزش خود غافل بماند، نه جاه طلبی خود خواه و نه راحت طلبی سر خوش! وی كه درجوانی رسم قدرت را آموخته، امروز در ميانسالی زندگی را در تعامل با بزرگان و مهرورزی بر ضعيفان يافته است…
تلخ، سياه، چرم اندود و صمغی، خلاصه ای از اتمسفر اين اثر است. چرم، هل و زعفران به اتفاق يكديگر طلوع كرده و راه صمغ ها را در پيش می گيرند. آسمان “بلك” همچون نامش تيره و تاريك است و عود و كهربا نيز به همين هدف عطر را همراهی می كنند. تو در توی چرم، صمغ و عود، مسير عطر را ترسيم كرده و تعادل را سرلوحه كار خود قرار می دهند. در افق رايحه، عطر زعفران است كه به مشام می رسد تا اندكی شاهد روی خوش “بلك” باشيم. پچولی به زيبايی در بستر عطر جاری می شود آنجا كه چرم و صمغ به بلوغ رسيده اند. آكورد فلزی از ديگر اجزا اين عطر است كه آقای “Antoine Lie” روايتش را عهده دار شده است.
در نهايت چرم و صمغ همچنان پرقدرت به كار خود ادامه می دهند درحاليكه هوايشان از عطر عود، چوب و پچولی پر شده است.