يك لباس نو…
“امبر سلطان” پوشاندن لباسی نو بر تن سوزان آكورد “كهربا”ست؛ لباسی كه “سرج لوتانز” و “كريستوفر شلدريك” وسواس گونه و با نهايت دقت و ظرافت و اتكا به علم و تجربه آن را مهيا كرده اند. كهربا نه تنها يك آكورد بلكه يك دوره عطرسازی است، رايحه ای گرم و شرقی كه جهت پيكان آن به سمت قدرت نمايی واغواگری است. كهربا خود يك سنگ است كه طی ميليون ها سال از صمغ درختان بدست آمده و بهره گيری از آن در عطرسازی چه از نقطه نظر هزينه و چه روش استخراج و تقطير برای بهره گيری در عطر منطقی به نظر نمی رسد. بنابراين پرفيومرها از حدود يك قرن پيش به آكورد كهربا رسيدند: فضايی صمغ گونه، نافذ، تلخ و شيرين و چندوجهی از تقابل وانيل، كهربای نباتی برگرفته از لادن و صمغ استيراكس با حال و هوايی پودری. وانيل مورد استفاده در اين عطر از نوع سينتتيك (وانيلين) بوده و فضای پودری كه از اين آكورد به مشام می رسد چيزی شبيه به تركيب ياس، وانيل، برگاموت و اپوپوناكس است.
حال به سراغ “امبر سلطان” از خانه فاخر عطرسازی “سرج لوتانز” می رويم. كهربايی مدرن كه بنيان گذار سبكی نو از اين خانواده بويايی شد و آكورد آروماتيك را در قلب صمغ جای داد. حضور موثر فضای صمغی از دقايق ابتدايی محسوس است فقط همنشينان آن تغيير می كند كه نتيجه آن پرزنتی متفاوت در نت های سه گانه است. در ابتدا به واسطه حضور گشنيز، برگ بو و پونه كوهی سبز به نظر می رسد در حاليكه صمغ بستر نت اول را شكل داده است. وانيل، صمغ درخت استيراكس و صمغ مر با گرمای نافذ از راه می رسند و وانيل چه استادانه از عهده امر بر می آيد. صمغ خشن و زاويه دار با وانيل صيقلی می شوند و از هجمه شلوغی و تندی ابتدايی به سمت محيطی صميمی و نافذ حركت می كند. آكورد صمغی علی رغم خشونت ذاتی به فضايی پودری و مخملی پيوند می خورد و به امضای “سرج لوتانز” می رسد تا عضوی شايسته و لايق برای اين نامگذاری باشد؛ “امبر سلطان!