چرا عطرهای عجیب را دوست داریم؟

 

آیا عجیب است که بوی خاک خیس می تواند برای یک شخص جذاب تر از رایحه یک دسته گل باشد؟ یا اینکه گاها بسیاری از ما به سمت بوهای غیر متعارف مانند سوختن لاستیک، بنزین یا کلر جذب می شویم؟  آیا این درست است که سلایق بویایی افراد از نظر فرهنگی نسبی هستند، یا دلیل اصلی آن  تحت تأثیر ساختارهای مولکولی هستند؟ علم برای این پدیده ها توضیحات مختلفی ارائه می دهد.

تا سال 2014، عموماً اعتقاد بر این بود که انسان ها فقط می توانند تا 10000 رایحه متفاوت را تشخیص دهند. اما، همانطور که تحقیقات موسسه پزشکی هاوارد هیوز نشان می دهد، ما می توانیم حداقل یک تریلیون بو مختلف را تشخیص دهیم. با وجود اینکه این رقم یک عدد تخمینی است به اعتقاد پژوهشگران تعداد واقعی بوهایی که می توانیم شناسایی کنیم همین قدر زیاد است.

حس بویایی یک تفاوت عمده با دیگر حواس ما دارد؛ برخلاف رنگ ها یا صداها، هیچ واژگان استاندارد یا پارامتر تنظیم شده ای برای توصیف روایح وجود ندارد.
رابرت موشبلد، مورخ فرهنگی فرانسوی معتقد است که نگرش های فرهنگی بر درک بویایی ما تأثیر می گذارد و در طول زمان تکامل می یابد.
در سال 1878، مارگارت وولف هانگرفورد، رمان‌نویس ایرلندی نوشت: «زیبایی در چشم بیننده است». این مفهوم می تواند در مورد بوها نیز صدق کند. یعنی اینکه افراد می توانند یک بوی واحد را بسیار متفاوت از هم احساس کنند و درک متفاوتی از آن بو داشته باشند.
برخی روایح، مانند بوی قهوه، گل های تازه و نان تازه پخته شده، بین مردم دنیا محبوبیت جهانی دارند. محققان موسسه کارولینسکا در سوئد و دانشگاه آکسفورد بر این اعتقاد هستند که ساختار مولکولی یک رایحه مهم ترین آیتمی است که ترجیح ما را برای آن رایحه تعیین می کند.

دکتر آرتین آرشامیان، محقق بخش علوم اعصاب بالینی در موسسه کارولینسکا گفت: «ما می‌خواستیم بررسی کنیم که آیا مردم در سراسر جهان حواس بویایی یکسانی دارند و بوهای مشابهی را دوست دارند؟ یا اینکه این مساله به دلایل فرهنگی و آموزش هایی است که از کودکی به افراد داده شده است. هرچند که تصور از دیرباز بر صحت این مساله مهر تایید می گذارد، اما تحقیقات ما نشان می دهد که فرهنگ ارتباط بسیار کمی با ترجیحات بویایی مردم دنیا دارد.”

هرچند راشل هرتز، روانشناس و عصب شناس برجسته که به خاطر پژوهش هایش بر روی روانشناسی بویایی شهرت دارد، دیدگاه مخالفی دارد. او بر نقش فرهنگ و آشنایی در درک بوها تاکید می کند: “چیزی به نام بوی خوب یا بد وجود ندارد. ترجیحات ما به ما آموخته شده و قابل تغییر است.
او همچنین این ادعا را تایید می کند که به طور کلی بوهای آشنا بر بوهای ناشناخته ترجیح داده می شوند. به عنوان مثال آب نبات های زمستانی و آبجو که مورد علاقه بسیاری از آمریکایی ها هستند، بعید است که برای انگلیسی ها جذاب باشند. غذاهای ژاپنی حاوی دانه های تخمیر شده سویا، که به «ناتو» معروف است ممکن است برای اروپایی ها تهوع آور به نظر برسد. یا ماهی تخمیر شده که یک غذای لذیذ در سوئد است، برای بسیاری از افراد یک کابوس بویایی واقعی است.

بین همه کاربرانی که در طی تحقیقات حول محور بوهای غیرمعمول به سؤالات مربوطه پاسخ داده اند، از مجلات، نوار چسب، رنگ، مداد رنگی و لوازم هنری را در میان برترین انتخاب های خود یاد کرده اند. به طرز جالبی، در بین این افراد هستند کسانی که دوست دار رایحه خز سگ، کود گاوی و حتی اسکنک وجود دارد. یا افرادی دیگر که بوی پنیرهای بز کهنه و سرکه انگور برای آنها بسیار خوشایند است.
ارتباط بین” بوها” و “مغز انسان” کلید درک این است که چرا ما بوهای عجیب و غریب را دوست داریم؛ همانطور که مولکول های بویایی از مجرای بینی ما عبور می کنند، در نهایت به عصب بویایی در ناحیه بافت کوچکی که در انتهای حفره بینی است می رسند. در درون این عصب، گیرنده‌ها مولکول‌های بو را شناسایی می‌کنند و این اطلاعات را به سیستم لیمبیک مغز که مسئول تشکیل و بازیابی حافظه است، منتقل می‌کنند.
به گفته ریچارد نیوکمب، متخصص ژنتیک در موسسه تحقیقات گیاهان و مواد غذایی نیوزیلند، همه ما بوها را به دلیل ساختار ژنتیکی متفاوت خود نسبت به یکدیگر به طور متفاوتی درک می کنیم.
دلیل احتمالی دیگر می تواند ارتباط بوها با تجربه های ذهنی هر فرد باشد.
بوها به طور مستقیم با مرکز عاطفی مغز در تعامل هستند. در حالی که تمام حواس ما در کنار یکدیگر به شکل گیری حافظه کمک می کند، یک رایحه می تواند به طور محزا و به تنهایی این خاطرات را در سیستم عصبی ما فعال کند. با این حال، به دلیل تفاوت های موجود در بین گیرنده های بویایی افراد مختلف، هر رایحه ای که باعث یادآوری خاطراه ای می شود، به طور حتم لذت بخش نیست. به عنوان مثال، در حالی که بوی رنگ یا لاک تازه برای برخی لذت بخش است، ممکن است در برخی دیگر باعث تهوع شود.

همچنین مکان و زمان نقش مهمی در ترجیحات بویایی ما دارند. مثلا ممکن است ما از بوی بنزین در یک عصر زمستانی لذت ببریم، اما بعید است که از همین بو در خانه خود استقبال کنیم.
در میان دیگر دلایلی که پژوهشگران بررسی می کنند پدیده ای به نام “مازوخیسم خوش خیم” هم وجود دارد؛ اصطلاحی که توسط  “پل روزین” ابداع شد تا پدیده ای را توصیف کند که در آن افراد از تجربیات منفی لذت می برند و مغز به اشتباه آن را دوست داشتنی تفسیر می کند. این مفهوم توضیح می‌دهد که چرا افراد ممکن است از فعالیت‌های  آزاردهنده مثل خوردن غذاهای تند لذت ببرند.
برندهایی همچون Comme des Grcons، Orto Parisi و یا Etat Libre d’Orange از جمله برندهایی ایندی نیشی هستند که همواره در ایجاد بوهای عجیب و غریب پیشتاز و نوآور هستند.
برگرفته از سایت فرگرنتیکا
به اهتمام و نگارش مترجمان آترین استار

آخرین دیدگاه کاربران

ثبت ، نظرات کاربران